کار جدید

بالاخره کار پیدا کردم. اون هم چه کاری. خیلی نزدیک به اونی که دوست داشتم. راستش هفته پیش موقعی که داشتم دنبال کار میگشتم یه سری هم به یکی از استادهای زمان دانشگاهم زدم. خانوم خوب و دوست داشتنی ای که همیشه با من مثل یه دوست بوده و همیشه کمکم کرده. و خیلی جالب شد که همون موقع اون داشت دنبال یه نفر مثل من میگشت. بهم گفت که یکی از پولدارهای منچستر که تقریباً همه سرمایه اش را تو بازار سکس گذاشته و داره کار میکنه بهشون مراجعه کرده و پیشنهاد کرده که بودجه یه پروژه تحقیقاتی را کامل پرداخت کنه و نتیجه تحقیق متعلق به هر دو طرف باشه. معمولاً داشنگاه ها چنین پیشنهاد هایی را رد نمیکنن. چون اولاً براشون یه کار تحیقیاتی درست میکنه و میتونن از نتیجه اش مقاله تولید و چاپ کنن و هم توی بازار کار و سرمایه اسمشون را وارد میکنه و باعث میشه بتونن کارهای بیشتری بگیرن. اما در این مورد خاص داشنگاه پروژه مورد نظر اون آقا را قبول نکرده. چرا که اگه بخوایم خیلی قانونی به قضیه نگاه کنیم صنعت سکس توی انگلیس خیلی هم مجاز نیست. البته این به این معنی نیست که brothel توی انگلیس وجود نداره (نمیدونم فارسیش را چی بنویسم. از اصطلاحات فارسی که براش وجود داره مثل جنده خونه و فاحشه خونه و اینها خوشم نمیاد چون بار منفی دارن. به خاطر همین انگلیسیش را اینجا استفاده میکنم. اگه کسی معادل مناسب تری براش سراغ داره بگه من عوض کنم). آره میگفتم، بر اساس قانون تأسیس و اداره brothel ممنوعه. کلاً این که بیشتر از دو نفر خانم توی یک محل به عنوان فروشنده سکس فعالیت کنند ممنوعه. غیر از اون، کسب درآمد از فروش سکس هم ممنوع حساب میشه. البته خیلی راه ها برای دور زدن این جور قانون های مسخره وجود داره و اکثراً هم از همین روش ها استفاده میکنند. مثلاً خیلی از صاحبان صنعت سکس ساختمون محل کارشون را به عنوان هتل ثبت میکنن و خانم هایی که اونجا کار میکنند در واقع اتاق های هتل را برای یک روز یا بیشتر اجاره میکنند. اینطوری دیگه کسی نمیتونه به طرف گیر بده که تو چرا مشتری های هتلت اینقدر زیاد سکس میکنند :)) چون چنین قانونی وجود نداره. و همینطور کسی نمیتونه به صاحب اونجا بگه که تو چرا از این خانم ها پول میگیری، چون اونها مشتری های هتلند در واقع.
اما به هر حال دانشگاه ترجیح میده خودش را خیلی درگیر این جور قضایا نکنه. به خاطر همین هم به اون آقا جواب منفی داده بود. اما همین که استادم من را دید انگار راه حل قضیه ارشمیدس را پیدا کرده باشه خوشحال شد. از یه طرف میتونست دانشجویی که بهش اعتماد و اطمینان داشت را به ایشون معرفی کنه که کار را صرفاً به صورت شخصی انجام بده، هم برای دانشجوی مورد علاقه اش یه کار دست و پا کرده، و هم بعداً میتونه از من بخواد که نتیجه تحقیقاتم را به صورت یه تحقیق جداگانه با دانشگاه به اشتراک بذارم. از طرف دیگه
اولین قرار کاری که با اون آقا داشتم خیلی برام پر استرس بود. همیشه تصوری که از اینجور آدم ها داشتم مردهای شکم گنده چشم هیز بوده که هر زنی را به صورت یه اسباب بازی جنسی نگاه میکنند و فقط فکر میکنند چطور میتونن ازش پول در بیارن. همش توی ذهنم صحنه های فیلم های پورن را مجسم میکردم که یه دختر میره برای مصاحبه و اون یارو میگه اول باید ببینم چقدر کار بلدی و بعد دوربینش را برمیداره و میاد دختره را تا میتونه میکنه. با کردنش مشکلی نداشتم، اما این که قضیه این شکلی بخواد پیش بره نمیتونستم کنار بیام. به خاطر همین اول میخواستم برای جلسه اول با لباس اسپورت برم. اما میدونستم که خیلی وجهه خوبی نداره که این کار را بکنم. به خاطر همین مثل همیشه کت و دامن پوشیدم و زیر کتم هم یه تاپ یقه باز با یه گردنبند کوچولو. آرایش ملایمی کردم و موهام را هم از پشت بستم و با سلام و صلوات رفتم برای مصاحبه.
توی دفتر آقاهه که رسیدم خیلی با اون چیزی که تصورش را میکردم فرق داشت. سنش حدود 60 سال بود و با کت و شلوار و مرتب بود. باهاش دست دادم و روبروش روی مبل نشستم و پاهام را انداختم روی هم. همه اش منتظر بودم ببینم الان نگاهش میره روی رونهام یا سینه هام و کم کم ببینم داره اونجاش بزگ میشه. اما هیچکدوم از اینها نبود. برام توضیح داد که هدفش از این کار تحقیقاتی اینه که بتونه با توجه به فانتزی های سکسی مردهایی که دنبال بازار سکس میگردن، شرایطی را فراهم کنه که بتونه مشتری های بیشتری جذب کنه. توضیح داد که به خاطر شرایط خاص این کار خیلی امکانات تبلیغاتی محدودی داره و باید بیشتر روی فانتزی های مشتری ها سرمایه گذاری کنه یا نهایتاً با تبلیغ امکاناتی که میتونیم در اختیار مشتری ها بگذاریم توی وب سایت شرکت مشتری بیشتر جذب کنه. گفت که به استادم گفته بوده که یه مشکل بزرگش اینه که کی این تحقیق را انجام میده. از یه طرف میخواد یه مرد این کار را بکنه که خیلی با چیزهایی که برخورد میکنه شوکه نشه و به قول خودمون تیتیش مامانی نباشه که با چهار تا تیکه و متلک و جوک سکسی قرمز بشه و بهش بر بخوره و از طرف دیگه میدونه که مردهایی که مشتریهاش هستند معمولاً راحت نیستن که با یه مرد دیگه در مورد این قضیه صحبت کنن و هرچی فکر میکنند را بهش بگن. به خاطر همین هم هست که همه کسایی که با مشتری سر و کار دارن، چه اونهایی که جواب تلفن میدن و چه اونهایی که مشتری را تحویل میگیرن و دریافت و پرداخت را انجام میدن خانوم هستن. جالب بود که استادم بعد از این که با من صحبت کرده بود بهش گفته بود یه مورد استثنایی و خوب براش سراغ داره، چرا که من با این که دختر هستم خیلی تو زمینه سکس تجربه شخصی و کاری دارم. راتش اولش خجالت کشیدم. خیلی تجربه شخصی دارم یعنی من خودم یه پا جنده ام :))) و بدتر از اون نمیدونم استادم از کجا اینها را میدونست!!. اما به هر حال بیراه هم نگفته بود. من سکس را هم به عنوان تجربه شخصی و هم به عنوان زمینه کار خیلی دوست دارم.
به هر حال بعد از یه صحبت مفصل، قرار شد قرارداد همکاری ببندیم و من میتونستم کارم را از همون روز شروع کنم. البته با توجه به محدود بودن شرایط کار، بهم گفت که اجازه ندارم به صورت public از این که برای چه شرکتی و چه کاری میکنم صحبت کنم. به خاطر همین هم من اینجا نمیتونم راجع به اسم شرکت و brothel هایی که اداره میکنه و اسم رئیسم و این چیزها حرف بزنم. اما این چیزها اصلاً برام مهم نیست. همین که تونستم کاری پیدا کنم که عاشقانه دوستش دارم تو پوست خودم نمیگنجم. چه برسه به درآمد خیلی خوبی که برام داره و من حتی باور نمیکردم چنین درآمدی برام داشته باشه. حالا زندگیم داره دوباره به روزهای خوب خودش برمیگرده.
حالا فقط موندم به مامانم و خانواده ام چی بگم :)) بگم رفته ام تو جنده خونه کار میکنم ولی قرار نیست به کسی بدم؟ :)) نه جداً نمیدونم چی باید بهشون بگم. شاید فقط در همین حد که رو یه پروژه تحقیقاتی دارم کار میکنم. دروغ هم که نگفتم.
سعی میکنم اینجا راجع به تجربه های جدیدم بیشتر بنویسم.

۷ نظر:

  1. درود همكار گرامي
    سكس جايي براي پيشرفت ندارد. موردي كه تعريف كرديد مثل اين است كه بگوييم كه چه طور ميشود انسانها را گرسنه تر كرد تا بيشتر غذا بخورند؟ سكس هم يك عمل محدود است و اگر بخواهيد گسترشش بدهيد ممكن است به صورتهاي غير مجاز مثل بچه بازي منتهي شود كه غير منطقي است. به نظر من اگر ميخواهيد يك كار درست و حسابي در زمينه سكس به عنوان يك محقق انجام بدهيد روي اين قضيه كار كنيد كه چرا آقاياني كه شركاي جنسي به جز همسرشان پيدا مي كنند زندگيشان از هم مي پاشد اما در مورد خانمها اين قضيه صدق نمي كند زنهايي كه شركاي جنسي به جز همسرانشان دارند به اندازه آقايان آسيب نمي بينند. اگر مي خواهيد به آن شركت كمك كنيد در اين زمينه كار كنيد كه زندگي آقايان مجرد و متاهل را در زمينه سكس مصون نگه داريد تا دچار فروپاشي نشوند و مشتريان اين مراكز حفظ شود.
    موفق باشيد
    بدرود
    يك روانشناس ناشناس

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. خیر همکار عزیز. تشبیهتون درست نبود. این بیشتر شبیه اینه که بگیم چطور میشه غذای خوشمزه تر به آدم های گرسنه داد تا بیشتر به رستوران ما سر بزنند.

      حذف
  2. درود همكار گرامي
    به چه ميزان مي توان غذا را خوشمزه تر پخت؟ آيا مي توان 10 برابر غذا را خوشمزه تر پخت تا مشتريان يك رستوران ديگر هوس رفتن به رستورانهاي ديگر را نكنند؟ به چه ميزان مي توان غذاي خوشمزه تر را مصرف كرد؟ خوشمزه ترين غذاي عالم را چند پرس مي توان خورد؟ كيفيت غذا خيلي مهم است اما هيچ مشتري نمي تواند 20 پرس غذا بخورد.
    سكس هم محدوديتهاي خودش را دارد. در جامعه اي مثل انگليس كه از مسائل جنسي اشباع است نمي توان از مشتريان انتظار داشت كه روزي ده بار به عشقولانه سرا مراجعه كند. همچنين نمي شود كيفيت سكس را چند برابر براي مشتريان اضافه كرد. پس لطفاً منطقي تر به اين قضيه نگاه كنيد.
    سكس هم از بعد كمي و هم از بعد كيفي محدود است اگر ماجراي حاشيه اي اين مسائل سكسي را حتي در جامعه انگليس بتوانيد حل كنيد كمك شاياني هم به روانشناسي و هم به تحقيقات خود نموده ايد. در كشور خودمان ماجراهاي حاشيه اي زيادي در مورد سكس پيش آمده است. نمونه بارز اين امر ماجراي قتل فاطمه قائم مقامی و نقش علی فلاحیان در اين جنايت است كه مي توانيد براي اطلاع بيشتر در اينترنت جستجو كنيد. اگر تحقيقات خودتان را به مسائل حاشيه اي در مورد سكس و راههاي مقابله با فروپاشي روابط اجتماعي در سكس بكنيد به نظر من خيلي بهتر است. حتي تحقيق در اين زمينه كه چرا عشقولانه سراها در كشورهاي آزاد ممنوع هستند روشنفكري خيلي زيادي به شما ميدهد. يادتان باشد رئيس عشقولانه سرا به درآمد بيشتر توجه مي كند نه سلامت رواني مشتريان.....
    من مطمئن هستم كه شما يكي از موفقترين افراد در زمينه تحقيقات جنسي مي شويد به شرطي كه زبانه هاي سركش اميال را تحت افسار تعقل و تفكر فرمانبردار كنيد. بي شك داشتن يك همكار موفق و روشنفكر در رشته اي كه پر از افراد خرافاتي است افتخاري بزرگ براي بنده مي باشد.
    پيروز و سربلند باشيد
    بدرود
    يك روانشناس ناشناس

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. با سلام. البته که میشه این کار را کرد. من خیلی کلاً از تشبیه یک پدیده به یک پدیده متفاوت خوشم نمیاد. اما چون رستوران را مثال زدید، هیچ فکر کردید چرا شرکتی مثل مک دونالد میتونه کل دنیا را تحت پوشش بگیره و چنین سود سرشاری نصیب مالکینش کنه؟ مسلماً به مردم نگفته که روزی 4 وعده برگر بخورند یا وقتی میان 3 تا برگر با هم بخورند. ولی اینقدر جاذبه ایجاد کرده که مردم وقتی گرسنه هستند حتماً به عنوان یک گزینه بهش نگاه میکنند.
      این که فکر میکنید جامعه انگلیس از سکس اشباع است اشتباه بزرگیه که متأسفانه تبلیغات دولتی توی ایران ایجاد کرده و بهش دامن زده. آزادی های اجتماعی چه توی انگلیس و چه توی هر کشور دیگه هیچ ربطی به سکس نداره. انگلیس هم مثل هر کشور دیگه نیازها و محدودیت های خودش را داره که میتونه خیلی با اون چیزی که توی ایران یا هر کشور دیگه ای هست متفاوت باشه.
      یه چیز مهم دیگه این که به قول شما عشقولانه سراها توی کشورهای آزاد ممنوع نیستند. اتفاقاً کشورهایی که از لحاظ اجتماعی پیشرفته تر هستند قوانین خیلی مترقی و آزادی در این زمینه دارند. برای مثال در کشوری مثل نیوزیلند که از لحاظ اجتماعی معمولاً در رده های اول تا سوم کشورهای دنیا قرار داره، موضوع کار جنسی کاملاً تعریف شده است و چه خانوم های شاغل و چه مشتری ها کاملاً تحت حمایت قانون قرار دارند. و برعکسش توی کشورهایی مثل کانادا یا برخی ایالت های آمریکا که هنوز این موضوع قانونی نشده، بیشترین آمار تجاوز به زنان خیابانی وجود داره و هیچ قانونی هم نیست که ازشون حمایت کنه. برای اطلاعتون میتونین به تظاهرات چند وقت پیش توی کانادا مراجعه کنید که زنان خواستار داشتن حق کار به عنوان prostitute شده اند.
      و در ضمن کار و تخصص من فانتزی های جنسیه. درسته که در این راستا زمینه های اجتماعی خیلی نقش مهمی دارند که من هم لازمه بررسیشون کنم، اما علاقه من به عنوان یه محقق آسیب های اجتماعی پدیده سکس نیست. هدف و علاقه من شناخت و تحلیل فانتزی های سکسی و جدا کردنش از انحرافات جنسیه.
      از این که وقت میگذارید و برام پیغام میگذارید و انتقاد میکنید خیلی خیلی ممنونم و امیدوارم که حضورتون را همیشه داشته باشم :)

      سحر

      حذف
    2. سلام. من از کشور نیوزلند خواننده شما هستم. میشه لطف کنین بفرماین که این کجاش خوبه که اینجا جنده خونه ها برقرارند و حتی تبلیغات میکنند؟ آدم دیگه نمیدونه خانواده ش را کجا ببره که از این مزخرفات در امان باشه. آخه تبلیغ جنده خونه تو روزنامه؟ برو بابا خودتو جمع کن. یه مشت جنده و کس لیس جمع شدن دور هم اینجا برا همدیگه کس شعر میبافن. خوبه دیگه کارت هم که جور شد. میخواستی یه جوری بری تو جنده خونه کار کنی که رفتی دیگه.

      شاهرخ

      حذف
  3. این موضوع که تخصص اصلی شما "شناخت و تحلیل فانتزی های سکسی و جدا کردنش از انحرافات جنسیه" خیلی جالب و مهمه. نمیدونم ما هم به عنوان خواننده میتونیم از نتایج تحقیقات شما در این پوزیشن جدید شغلی مطلع بشیم یا نه؟ اگر امکانش باشه خیلی مفید و آموزنده خواهد بود.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. امیدوارم تا جایی که قراردادم اجازه بده بتونم مطلب اینجا بذارم. اما اگه سؤالی داشتید همینجا بنویسید و من سعی میکنم جواب بدم.

      حذف

مرسی از این که وقت میذاری و کامنت میذاری. سحر