دوست ایرانی من

چند وقتی میشه که باهاش دوست هستم. مرد نسبتاً جا افتاده ایه. نه که سنش زیاد باشه، اما حدودای 40 ساله میزنه. راستش هیچوقت ازش نپرسیدم سنش چقدره. آدم سنش که بالاتر میره نسبت به این سؤال حساس تر میشه. بر خلاف مردهای دیگه ای که باهاشون دوست بودم و سکس داشتم این یکی ایرانیه. این یکی هم از مشتری های تقریباً ثابت کتاب فروشیه و حداقل هفته ای یک بار اون طرفها پیداش میشه. تفاوت بزرگش با بقیه دوست های دیگه ام اینه که متأهله و با خانومش اینجا زندگی میکنند. خانومش را خیلی خیلی دوست داره و همیشه تأکید میکنه که به هیچ وجه حاضر نیست زندگی خانوادگیش لطمه ای بخوره. میگه هیچوقت تو زندگیش زن دیگه ای غیر از خانومش را دوست نداشته. گرچه چند باری سکس در ازای پول را تجربه کرده. اما این فقط برای جنبه سکسش بوده و نه برای دوست داشتن. راستش نمیدونم حالا که من ازش پولی نمیگیرم چه حسی نسبت به رابطمون داره. شاید من فقط براش یه سنگ صبورم که همه تضادهای روابط قبلی و فعلیش را برام حرف میزنه. شاید فقط با این کار آروم میشه. شاید که نه، حتماً همینطوره. خودش یه بار گفت اگه دوست ندارم سکس کنیم اشکالی نداره، فقط میخواد یه دوست داشته باشه که فارغ از هر چیز دیگه بتونه حرفهاش را بهش بزنه. یه دوستی که اینقدر باهاش راحت باشه که بتونه از خصوصی ترین رابطه هاش با کلمات ساده و بدون هیچ تکلفی حرف بزنه. و در عین حال اینقدر دور باشه که این حرف زدن ها را بتونه مثل یه خواب شب، وقتی به زندگی واقعیش برگشت بذاره کنار. انگار که هیچوقت اتفاق نیفتاده. انگار که هیچ کس تو این دنیا چنین چیزی را ازش نشنیده.
آدم موجهیه. کار خیلی خوبی داره. درآمدش خیلی خوبه. شیک لباس میپوشه. همیشه مرتبه. بین همکارها و دوستاش هیچکس حتی فکرش را هم نمیکنه که اون یه رابطه پنهانی با کس دیگه ای داره. و حتی فکر این که این رابطه ها ممکنه یه روز لو برن دیوونه اش میکنه. عکس زنش را بهم نشون داده. دختر خیلی خوبی به نظر میاد. خوشکله. و حتی سکسی لباس میپوشه. خلاصه اش این که به نظر یه زوج ایده آل میان. اما من میدونم که اینطوری ها هم نیست.
شاید اگه من روانشناسی با گرایش سکس نمیخوندم هیچوقت نمیتونستم دلیل رفتار متضاد چنین مردی را بفهمم. شاید اگه من هم میخواستم مثل خیلی دیگه از زنهای ایرانی فکر کنم دلیل این موضوع را فقط "دله" بودن مردها عنوان میکردم. اما من فرق مردهای دله را با مردهای پابند میفهمم. حتی توی همون نگاه اول. این مرد دله نیست. این مرد مردی نیست که اگه پاش بیفته با هر زنی بخوابه. این مرد مردیه که حتی وقتی به زنی پول میده که باهاش سکس داشته باشه، اون چیزی که ارضاش میکنه خود سکس نیست.
من درد این مردهای کشورم را خیلی خوب میفهمم. و شاید فقط به همین خاطر تصمیم گرفتم که کمکش کنم. اون توی ایران بزرگ شده. بیشتر از 30 سال از عمرش را توی کشوری گذرونده که توش رابطه زن و مرد یه چیز نفرین شده و جرم بوده. بیشتر از 30 سال از عمرش که شامل همه دوران نوجوانی و جوانیش میشه. توی همه این 30 سال بهش یاد داده اند که حتی نگاه کردن به تن و اندام یه زن عمل ناپسندیده ای به حساب میاد. چه رسد به دست زدن بهش. چه برسه به سکس کردن باهاش. بهش یاد داده اند که ارزش یک مرد و یک زن اینه که بدن خودش را از هر گونه لذت جنسی محروم کنه تا اینکه اون را به همسرش تقدیم کنه.
حالا این مرد بزرگ شده، ازدواج کرده، همه اونچه را که جامعه مریض ایران بهش یاد داده مو به مو اجرا کرده. حالا اومده بیرون از ایران. چیزهای زیادی میبینه. میبینه که نوجوون و جوون اینجا لذت جنسی را به کرات تجربه میکنه. و وقتی که ازدواج میکنه همه اونچه را که باید تا حالا میکرده کرده. و حالا فقط به زندگیش میچسبه. حالا این مرد میبینه که جامعه چه کلاه گشادی سرش گذاشته. حالا فکر میکنه که تصور این که باید در تمام طول عمرش فقط و فقط بدن یک زن را تجربه کنه خیلی ناعادلانه است. حتی اگه اون زن همه عشقش باشه. اون نمیخواد به زنش خیانت کنه. اما چیزهایی هست که زنش نمیتونه بهش بده. اون فقط میخواد اون عادت های کهنه را دور بریزه. اون میخواد یاد بگیره که زنهای دیگه را بغل کنه و ببوسه بدون این که این کار شروع سکس باشه.  اون میخواد بدن های دیگه را لمس کنه. فقط برای این که بتونه از اون احساس لعنتی رها بشه. گاهی به فاحشه خانه میره فقط برای این که اونجا میتونه اونجا تا دلش میخواد به تن و بدن زنها زل بزنه. اون از رفتن به این جور جاها دنبال سکس نیست. اون فقط میخواد این زنجیرها را از دست و پای روحش باز کنه. فقط میخواد کنار یه زن غریبه بشینه و در حین صحبت به پستوناش زل بزنه. به دست و پاهاش دست بزنه. هر حرفی که دوست داره بهش بزنه. که کیرش بزرگ بشه و لازم نباشه قایمش کنه.
خوب ولی اون از من چی میخواد؟ این یکی از مهمترین سؤال های توی ذهنم بوده همیشه. یعنی من فقط براش یکی از همون زنها هستم که فقط مجانی همون سرویس را بهش میدم؟ نه. من قرار بوده قسمت های دیگه ای از روحش را آزاد کنم. قسمت هایی که باید همسرش باز میکرد و اون هم به خاطر همین زنجیرهایی که جامعه ایران به دست و پاش زده نمیتونه کمکی کنه. حالا این مرد ایرانی توی جامعه باز اینجا چیزهایی میبینه که دلش میخواد با همسرش تجربه کنه. و همسر که خودش گرفتاره نمیتونه کمکش کنه.
این مرد میخواد انواع مختلف سکس را با همسرش داشته باشه. میخواد سکس دهانی با همسرش داشته باشه. بخوره و خورده بشه. و همسر از هر دو بدش میاد. میخواد وقتی توی سکس آبش میاد به هیچی فکر نکنه و فقط خودشو رها کنه. اما همسرش نگران نجس شدن و کثیف شدن خودش و رختخوابه. میخواد همسرش را چنان به ارگاسم برسونه که جیغ بزنه و خودش را رها کنه. اما اون از این کار میترسه و جلوی ارضای خودش را میگیره.
و من همه اینها را از کجا فهمیدم؟ از اونجایی که این دوست عزیز هربار که با من میخوابه همه تلاشش برای ارضا کردن منه. هروقت که توی رختخواب منه بیشتر من از لحاظ جنسی ارضا میشم تا اون. دوست داره پستونهام را بخوره و بخوره و بخوره.  از این که من این کارو دوست دارم بیشتر لذت میبره تا خود ارضا شدنش. از این که من از دست زدن به آبش چندشم نمیشه خیلی لذت میبره.
و من میدونم. اون همه اینها را دوست داره، نه فقط به خاطر یکی دو دقیقه ای که لذت ارضا شدن را تجربه میکنه. بلکه به خاطر یک ساعتی که لذت آزادی را تجربه میکنه. لذت مرد بودن و زنی را ارضا کردن.

۱۳ نظر:

  1. سلام
    مرسی از تحلیل زیباتون.مردهاو زن های ایرانی زنجیرهای محکمی به دور خود پیچیده اند که متاسفانه با علاقه زیاد به آنها چسبیده اند.
    برام جالبه بدونم شما در این رابطه دنبال چی می گردین؟

    پاسخحذف
  2. ممنون مهدی عزیز. من همونطور که قبلاً هم گفته بودم توی همه رابطه هایی که داشتم و دارم دوتا هدف را دنبال میکنم. اول از همه لذت شخصی و دوم با توجه به رشته تحصیلیم تحقیق در مورد رفتار جنسی آدمها. خوابیدن با مردهای مختلف به من این امکان را میده که شخصیت های جنسی مختلف را در درونشون پیدا کنم. من در حال حاضر مشغول طبقه بندی شخصیت های مختلف به خصوص توی مردها هستم.
    متأسفانه از اونجایی که تز من در این زمینه هنوز کامل نیست نمیتونم اطلاعات بیشتری راجع بهش اینجا بنویسم. امیدوارم وقتی ازش دفاع کردم و مدرکم را گرفتم بتونم به صورت کتاب چاپش کنم.

    پاسخحذف
  3. امیدوارم افراد بیشتری با وبلاگ شما آشنا بشن و نظراتشون رو بگن.
    تا اونجایی که من می دونم آمادگی مردها برای شروع کردن سکس با یک زن غریبه پروسه کوتاهی است،اما آمادگی زن ها روند طولانی تری دارد.شما به عنوان یک خانم جوان چگونه توانسته اید این پروسه را کوتاه کنید؛به نحوی که فقط جهت لذت شخصی (آنگونه که مردها هستند)شریک های جنسی متفاوت (غریبه) را پیدا می کنید.
    امیدوارم شما به عنوان یک روانشناس درک کنید که منظور سوال شخصی نیست بلکه شناخت نگاه زنها به مقوله سکس ، به کمک تجربیات شماست.

    پاسخحذف
  4. ممنون مهدی عزیز از سؤال جالبت. راستش خودم هم تا حالا به این موضوع از این زاویه نگاه نکرده بودم. اینه که با دیدن سؤالت یه کم مجبور شدم فکر کنم. اما به هر حال گمان میکنم دلیل اصلیش این باشه که اکثریت خانوم ها چیزی که از یه رابطه انتظار دارند بیشتر تفاهم و درک متقابل و همینطور قابلیت اعتماد به طرف مقابله و سکس به عنوان یکی از آخرین مراحل چنین رابطه ای در نظر گرفته میشه. اما من شخصاً دنبال چنین معیارهایی نیستم. برای من یه شریک جنسی یه شریک جنسیه. که با هم لذت میبریم و با هم جدا میشیم.
    راستش من فکر میکنم نه فقط برای من که برای خیلی دیگه از خانوم ها هم این موضوع به همین شکل صحت داشته باشه. گرچه اکثریت خانوم ها به قول خودت جور دیگه ای رفتار میکنند.

    خیلی خیلی ممنون از سؤال خوبت. خیلی دوست دارم بدونم تو خودت تو چه مرحله ای از رابطه هستی و نشرت را راجع به همه این موضوعات بدونم.

    پاسخحذف
  5. مرسی از توجه و صداقتتون.من سی و یک سالمه ، متاهلم و یه بچه چهار و نیم ساله دارم.قبلش یه نامزدی ناموفق با دخترخاله ام داشتم.بعد از هشت سال که از ازدواجم می گذره هنوز از سکس با همسرم لذت می برم.و این به خاطر فعال بودن ایشون در رختخوابه.چند ماهیه که یکی از فانتزی های ما در سکس صحبت کردن در مورد سکس با افراد دیگه و سکس های گروهیه.و الان ایشون در مرحله ای هستند که کم کم می تونند سکس با افراد غریبه رو تو فانتزی ها و در واقعیت بپذیرند در عین حال زندگی با من رو هم با همون علاقه قبلی و شاید بیشتر ادامه بدهند.عبور از این مرحله برای من در همون ابتدای ازدواج هم دشوار نبود.(شاید برای خیلی از مردها( این برام سواله که چرا مردها با وجودی که زندیگیشون رو دوست دارند اما باز هم می تونند سکس با یک غریبه رو تجربه کنند و احساسشون نسبت به همسرشون عوض نشه. اما در مورد زن ها اینطور نیست. راستش من فکر می کردم این کار برای خانم ها راحت تره چون اونها با قدرت بیشتری به همسرشون علاقه مند میشند و در نتیجه سکس یک شبه نمی تونه خللی بر رابطشون با همسرشون ایجاد کنه.و البته میزان لذت سکس به عنوان عامل کشش دو جنس به هم در زن و مرد یکسانه.(شاید حتی سنگینی ترازو به سمت خانم ها باشه).ببخشید خیلی حرف زدم.(روانشناس مفتی گیر آوردم!)

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. دوست عزیز خانم شما که در مرحله ای رسیدن که سکس با غزیبه رو تجربه کردن ادرش وشماره خانمت رو بزن ما با یهی سری از رفقا بیایم هر جور هم خانمت بخواد باهاش همونطور سکس می کنیم

      حذف
  6. ممنون مهدی جان از این که نظرات خودت را با من و بقیه خواننده ها در میون گذاشتی. راجع به تفاوت زنها و مردها در این زمینه، همونطور که گفتم بیشتر به خاطر اینه که زنها سکس و عشق را به هم پیوند خورده میبینند و سکس براشون چیزیه که بعد از عشق اتفاق میفته. (البته یه قاعده کلی نیست). اما مردها سکس و عشق را به صورت دوتاچیز جدا میبینند. به خاطر همین خیلی راحت میتونن در عین حال که یک نفر را دوست دارند با کس دیگه ای هم سکس داشته باشند.
    اگه پست های کیوان توی این وبلاگ را خونده باشی یکی از پست ها راجع به این بود که چرا از همه نیازهای انسان، سکس به صورت ویژه لاهاش برخورد میشه. اون پست دقیقاً نشانگر طرز نگاه یه مرد به سکس هست. که سکس را در ردیف بقیه غرایزی مثل خوردن و خوابیدن میبینه.
    راجع به خانومت خیلی خوشحالم که میگی توی رختخواب فعاله. دوستی توی ایران داشتم که بعد از یکی دو سال از ازدواجشون از شوهرش جدا شد. بعداً که دلیلش را پرسیدم مسأله عمده بینشون سکس بوده. میگفت شوهرم به من میگه تو توی رختخواب مثل مرده هستی. فقط خوابیدی و هیچ تلاشی حتی نمیکنی.
    خیلی خوشحالم که خانوم تو از این نظر ارضات میکنه. راجع به سکس سه نفره خیلی خیلی ملایم پیش برو و عجله نکن. خانوم ها ممکنه وسط سکس چیزایی بگن که بعدش حتی از شنیدنش قرمز بشن.
    خوشحال میشم اگه کمکی بتونم بکنم عزیزم. حتی اگه شده مثلاً خانومت را با وبلاگ آشنا کنی که بیاد و بخونه و نظر بده.

    پاسخحذف
  7. شما به عنوان یه روانشناس می گین:"اما مردها سکس و عشق را به صورت دوتاچیز جدا میبینند. به خاطر همین خیلی راحت میتونن در عین حال که یک نفر را دوست دارند با کس دیگه ای هم سکس داشته باشند. " فرض کنید دوست پسر یا همسر شما با همین منطق ، (احتمالا وقتی سر مچش گرفته شد)بگه عزیزم من شما رو دوست دارم اما سکس یک چیز دیگه ای است.آیا زنی وجود داره که این رو درک کنه؟
    آیا نگرش مردها به سکس باید اصلاح بشه یا زن ها باید نگرش مردانه تری به سکس پیدا کنند.(ما مردها همواره به خاطر داشتن این نوع نگرش به سکس سرزنش شدیم)نظر شما به عنوان یک زن چیه؟ در جوامع اوپایی ، دختران در حال حاضر چگونه نگرشی دارند؟آیا زندگی مدرن تأثیری بر نوع نگرش جنسی زنان و دختران داشته؟
    راستی سحر خانوم خیلی دیر به دیر آپ می کنید.موفق باشد.

    پاسخحذف
  8. ممنون مهدی جان. من فکر میکنم بهتره راجع به این سؤالت یه پست بنویسم. سعی میکنم زودتر این کارو بکنم.
    راستش روزها خیلی سرم شلوغ میشه. شبها هم که میام خونه اینقدر خسته هستم که یه وقتایی خیلی زود میخوابم. به خاطر همین دیر به دیر آپدیت میکنم. سعی میکنم بیشتر اینجا سر بزنم.

    پاسخحذف
  9. رفقام همشون خوشتیپ و باحال می تونن به خانمت حال بدن اونم حسابی

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. آقای عزیز لطفاً حرمت نگه دارین و از همین یک ذره آزادی سوء استفاده نکنین.

      حذف
  10. عزیزم خودش تو نظرش گفته من که با کسی دعوا ندارم

    پاسخحذف
  11. سلام
    این پست فوق العاده بود.
    خیلی تشکر
    بهادر

    پاسخحذف

مرسی از این که وقت میذاری و کامنت میذاری. سحر